چطور خود را وارد جمع کنی؟
ببین اون خانمی را که تصمیم گرفتی هر طور شده با او حرف بزنی، هیچ ((این چیه))ای نپوشیده است. میزبانت را هم پیدا نمی کنی تا از تکنیک (( اون کیه) استفاده کنی. از همه بدتر، آن خانوم محترم به شدت سرگرم گفتگو با جمعی از دوستانش است، به نظر می رسد امید چندانی برای نزدیک شدن به او وجود ندارد، مگر نه؟ نمیتوانی که همینطوری سرت را بیندازی پایین و بروی پیشش و بگویید : (( ببخشید من حرفهای شما را شنیدم و خواستم یک سلامی بکنم.))
البته برای سیاستمداران مصمم هیچ کاری نشد ندارد. اینجور افراد همیشه کلکی در چنته خود دارند.
یک سیاستمدار در مواردی این چنینی به تکنیک (( فالگوش ایستادن)) متوسل می شود.

قبول دارم و میدانم که استراق سمع آدم را به یاد فعالیتهای زیرزمینی و مخفیانه مثل ضبط و کنترل سِری مکالمات، ورود غیر قانونی و مخفیانه ویا جاسوس هایی میاندازد که خود را در سایه ها پنهان کرده اند.
استراق سمع پیشینه ای طولانی در عالم سیاست دارد و شاید به همین دلیل هم هست که تا صحبت از فالگوش ایستادن می شود، ما به یاد سیاستمداران میافتیم.
دوست عزیزم این را به یاد داشته باش که در مهمانی ها نزدیک آدمهایی بایستی که دوست داری به جمع آنها نفوذ کنی.! بعد گوش به زنگ یک یا دو کلمه باش که بتوانی به عنوان گذرگاهی برای وارد شدن به جمعشان از آنها استفاده کنی : (( ببخشید ، دوست عزیز من ناخواسته شنیدم که…..)) و بعد هرچیزی که به آن موضوع یا مسئله مربوط است می توانی بگویی.

برایت مثالی می آورم : دوست عزیز صحبت های شما را در مورد قشم شنیدم. راستش ماه دیگه برای اولین بار به آنجا میروم، هیچ توصیه ای ندارین که به من بگویید و من رو راهنمایی کنید؟))
حالا شما وارد مجلس آن ها شدهای و میتوانی حرفهایت را به سمت و جهتی که مورد نظرت است، هدایت کنی.

تکنیک ۱۴
((فال گوش ایستادن))
عزیزم دقت کن وقتی هیچ یک از (( این چیه)) ای را نمی بینی؟ میزبانی هم نیست که بپرسی ((اون کیه ؟)) .
عزیزم ناراحت نباش.
هیچ مشکلی در دنیا نیست که آسان نشود.!
پس پاورچین پاورچین پشت سر آدم هایی برو که میخواهی وارد جمع آنها بشوی و خوب گوش هایت را باز کن.
چشم انتظار کوچکترین بهانه ای باش و به محض به دست آوردن آن در بحث آنها وارد شو و بگو :
((ببخشید دوست عزیز، نا ناخواسته شنیدم که…..)))
ممکن است آنها جا بخورند؟ شاید برای لحظهای.
ممکن است بخواهند تو را از سر خود باز کنند؟. شاید برای لحظهای.
تو در نهایت وارد جمع آنها خواهی شد؟ قطعاً!.
پس از به بعد این تکنیک را در خاطر داشته باش!.
حالا دوستان عزیزم که با من سوار قطار این مسیر هستید و در این مسیر خیلی شهرها و (( شهر گپ)) را رفتیم، وارد شهر مکالمه ی معنادار شویم و ببینیم چه چیزی در انتظارمان است.
چطور سوال (( اهل کجایی؟)) رو تبدیل به موضوعی جذاب برای گفتگویا مکالمه ای شیرین و جذاب با مخاطبمان کنیم؟

ببین شما حتی به خواب هم نمی بینی که برهنه به مهمانیی بروی، درسته؟ و به همین صورت، امیدوارم در خواب هم به خودت اجازه ندهی که بگذاری حرف هایت برهنه و بی دفاع در برابر دو تا حمله ی غیرقابل اجتناب ِ (( شما اهل کجایی؟)) و یا (( شما چکاره ایی؟)) قرار بگیرند.
عزیزانم بیشتر مردم وقتی این دو سوال از آنها پرسیده میشود ماتشان می برد.
عزیزم بیا فرض کن که در یک سمینار یا همایشی و یا جشنی هستید. هر کسی که تو را می بیند مسلماً از تو می پرسد :(( راستی شما اهل کجایید؟)) اگر خیلی مختصر بگویید من اهل تهرانم یا هر جای دیگری که آنان اسمش را شنیده باشند، غیر از دریافت نگاهی سرد چه انتظاری داری؟!
وقتی که من به دیگران می گویم اهل شیرازم از آنها انتظار دارم که چه بگویند؟
دوست عزیزم ازت خواهش می کنم به بشریت به خودت لطفی بکن.!
هر که جواب سوال(( اهل کجایی ؟)) را تهنا یک کلمه یا یک جمله نگویید . دقت کنید به پرسشگر مقداری سوخت برای تانکرش بدهید . تنها چیزی که لازم دارید یک یا دو جمله اضافی در مورد شهرت است، یک حقیقت جالب و یا یک اظهارنظر هوشمندانه تا بتوانید آن پرسشگر غریبه را وارد گفتگو کنید.!

تکنیک 15
هرگز هرگز هرگز به سوال ((اهل کجایی ؟)) با یک کلمه پاسخ نده!!!
هر کسی این سوال اجتنابناپذیر را پرسید که ((اهل کجایی ؟)) هرگز و هیچ وقت با دادن
جواب یک کلمه ای قدرت تخیل او را زیر سوال نبرید.
چندتا ویژگی درباره شهر خود انتخاب کنید و یا سوغات های مخصوص شهرتان یا آنچه که
شهرتان به آن مشهور است را به هم صحبت خود بگویید تا او هم بتواند درباره آن نظر بدهد و وقتی او چیز جالبی درباره آن پیدا کرد و توانست به تو بگوید.
آن وقت آن ها احساس می کنند که شما یک مصاحب عالی و شخص خوش صحبتی هستی!
عزیزانم بیایید اینگونه ببینید : ماهیگیران برای همه ماهی ها از یک نوع طعمه استفاده نمی کنند. آن ها بسته به اینکه ماهیگیر میخواهد کوسه شکار کند یا یک ماهی کوچولو به یک ماهی خاویار، نوع طعمه هایی که استفاده می کند را متفاوت انتخاب می کند.
شما هم باید موقع حرف زدن با دیگران این نکته را در نظر داشته باشید که با هر کسی بسته به شخصیت، اطلاعات عمومی، شغل و سایر عوامل دیگر با او صحبت کنید. اگر کسی که از شما می پرسد : (( اهل کجایی ؟)) خودش در موزه کار می کند باید سعی کنید از یک خصوصیت تاریخی شهر خود برای او نام ببرید، آثار باستانی شهر خود. و یا اگر شما در یک مهمانی دوستانه هستید اگر کسی این سوال را از شما بپرسد : شاید بد نباشد که از یک موضوع اجتماعی در مورد شهر خود حرف بزنید ویا یک مکان زیبای شهر خود و یا اگر در یک محفل سیاسی قرار دارید بهتر است در مورد شرایط سیاسی شهر خود حرف بزنید.
شاید بپرسید این مطالب برای گفتگو را از کجا بیاورید؟
از روی اینترنت، سازمان جهانگردی، کتاب های راهنما،. کتاب اطلاعات عمومی ها و….. همه اینها منابع غنی برای موضوعات بعدی تو هستند پس مقداری اطلاعات جغرافیای تاریخی و حتی یکی دو تا خصیصه خاصی که در مورد شهرتان است را بدانید و تهیه کنید.
مطمئن باشید همه اینها روزی به دردتان می خورد.

دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.