چطور می توانی هرجا که می روی مثل یک قهرمان بزرگ به نظر بیایی ؟

دوست من ترانه ای قدیمی هست که می گوید : « تا قدم گذاشتی در جمع ، فهمیدم داری با همه فرق /یه ولخرج به تمام معنا ، خوش قیافه ، با شخصیت / راستشو بگو، ببینم . نمیخوای بدونی ، چی میگذره تو سر من ؟ »
ببین این مبحث به تو یاد نمی دهد که چطور در نظر دیگران آدم ولخرج کله گنده ای بیایی ؛ بلکه به تو نشان می دهد چطور در لحظه ای که چشم دیگران به تو می افتد در نظر آن ها آدم بسیار مهمی جلوه کنی .
وقتی که دکتر با آن چکش کوچولوی دردناک به زانو تو می زند ،پاهایت می پرد . به این می گویند :«عکس العمل زانو .» بدن تو یک واکنش غریزی دیگری دارد . وقتی شوک بزرگی از خوشحالی به قلب تو وارد می شود ،احساس قهرمانی را پیدا می کنی که در مسابقه ی بزرگی اول شده است . در این حالت سرت به طور اتوماتیک بالا می ایستد و شانه هایت را عقب می اندازی . لبخندی روی لبانت شکل می گیرد و نگاهت را ملایم می کند .
این قیافه ای است که برنده ها همیشه دارند . آن ها با اطمینان می ایستند ، با اعتماد به نفس راه می روند و با غرور لبخند ملایمی می زنند . هیچ شکی در مورد این مسئله وجود ندارد : ژست خوب نشانه ی این است که تو زن یا مردی هستی که همیشه عادت داری در اوج باشی .
مسلماً میلیون ها مادر به پشت به بچه هایشان زده اند و گفته اند :« قوز نکن ! » و صد ها میلیون معلم به دانش آموز خود گفته اند که : «صاف بایست !» ولی ظاهراً هیچ کدام قلق کار را نمی دانسته اند . ما ملتی قوزی هستیم و به تکنیکی جدی تر از حرف معلم ها و ترغیب کننده تر از دست های والدینمان نیاز داریم تا مارا وادارد مثل یک آدم درست و حسابی بایستیم .
یک شغل هست که ژست کامل ، توازن و تعادل کامل درآن فقط یک چیز مطلوب نیست ، بلکه مسئله مرگ و زندگی است . یک حرکت اشتباه ، یک قوز کردن اضافی ، یک نگاه پریشان …. برای یک آکروبات باز به معنای آخر خط است .
ژست تو بزرگترین موفقیت سنج توست .
ببین خودت رو یک آکروباز معروف دنیا تصور کن که قرار است روی سن برود و تماشاچی ها را مجذوب دقت و توازن بدنش بکند .
قبا از اینکه از هر دری رد شوی ( چه در دفترت باشد ،چه مهمانی ، چه جلسه و چه حتی آشپزخانه ) تکه چرمی را تصور کن که با زنجیری از سقف آویزان شده است . همین طور که داری از در رد می شوی ، سرت را بالا بگیر و گازی به آن تکه چرم بزن و با ملچ وملوچ آن را بخور . این کار باعث می شود که گونه هایت به عقب کشیده شود و تبدیل به لبخند شود و سرت را بالا نگه دارد . همین طور که داری در مقابل تماشاچی هایی که نفسشان به شماره افتاده است بالا می روی ، بدنت حالت کشیدگی بی نقصی پیدا می کند : سربالا ، شانه ها عقب ،سینه جلو وپاها چالاک . تو در مقابل تعجب و تحسین جمعیتی که گردنشان را می کشند تا تماشایت کنند ، مثل یک فرفره ی زیبا در بالاترین نقطه ی خیمه داری به خودت می چرخی . حالا واقعاً شکل یک آدم درست و حسابی هستی !!!!
یک روز برای تست کردن تکنیک لقمه ی آویزان تصمیم گرفتم تعداد دفعاتی را که از در می گذرم بشمارم . شصت بار ! ( حتی توی خانه .) خودت می توانی حساب کنی : دو بار برای خروج ازخانه ، دو بار برای ورود به خانه ، شش بار برای دستشویی ، هشت بار برای آشپزخانه – دیگر بگذریم از انبوه درهای شرکتت . حسابت درست از آب در می آید ، مگر نه؟ وقتی چیزی را شصت بار در طول روز در ذهنت تجسم کنی ، مطمئن باش که تبدیل به عادت می شود .
عادت به داشتن یک ژست عالی اولین علامت یک قهرمان بزرگ است .
حالا دیگر آماده ای که وارد اتاق شوی و جمعیت را مسحور خود کنی یا معامله ی مورد نظر خودت را تمام کنی . ( شاید هم فقط بخواهی مهم ترین فرد توی آن اتاق به نظر بیایی.
تکنیک چهارم : از دندانت آویزان شو
فرض کن از چارچوب هر دری که رد می شوی ، لقمه ای آویزان است . گازی به آن بزن و آن را محکم بین دندان هایت نگه دار ! وقتی که از دندان هایت آویزان باشی ، تک تک ماهیچه هایت کش می آید و محکم و سربلند می ایستی .
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.